ستاره بهداشت
0

روایت شکست حصر پاوه و فرمانی که تاریخ انقلاب را دگرگون کرد

روایت شکست حصر پاوه و فرمانی که تاریخ انقلاب را دگرگون کرد
بازدید 2

خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها: پاوه در مرداد ۱۳۵۸ تنها یک شهر کوچک در دل کوهستان‌های غرب کشور نبود، بلکه به کانونی از تقابل سرنوشت‌ساز ملت ایران با طوفان تجزیه‌طلبی و مزدوران خارجی بدل شد؛ شهری که اگر سقوط می‌کرد، امروز بخشی از خاک میهن اسلامی شاید در آتش تفرقه می‌سوخت. روایتی که از آن روزها در تاریخ انقلاب اسلامی برجای مانده، سرشار از خون، شهادت، خیانت و البته غیرتی است که با فرمانی تاریخی از امام خمینی (ره) به نقطه عطف رسید.

حوادث مرداد ۵۸ را باید اوج بحران امنیتی غرب کشور دانست. حزب دموکرات کردستان که از نخستین روزهای پیروزی انقلاب مسیر خود را از مردم جدا کرد، با یاری کومله و فداییان خلق و حتی بقایای عناصر رژیم پهلوی نقشه‌ای برای تصرف پاوه طراحی کردند. آنان تجزیه کردستان را مقدمه‌ای برای بازگشت به دوران قاضی محمد می‌دانستند.

کمیته ۱۲ نفره ضدانقلاب در قوری‌قلعه مرکز فرماندهی خود را برپا کرده بود و به صراحت از تشکیل شورای شهرستان پاوه، خروج پاسداران و نهایتاً اعلام خودمختاری کردستان سخن می‌گفت. صدور قطعنامه تجزیه‌طلبان در این روستا با واکنش شدید مردم روبه‌رو شد. اهالی پاوه با تظاهرات و تحصن در فرمانداری، مخالفت قاطع خود را اعلام کردند و از حکومت مرکزی تقاضای کمک نمودند.

ورود شهید جعفری و روحانیت انقلابی

در میانه این التهاب، شهید سیدمحمد سعید جعفری به همراه آیات عظام اشرفی اصفهانی، کاظمی و خرمشاهی وارد پاوه شد. جعفری شخصاً خطر مذاکره با سران گروهک‌ها در قوری‌قلعه را به جان خرید و با خطابه‌ای کوبنده موضع مردم را تثبیت کرد.

۲۴ مرداد ۱۳۵۸ تجزیه‌طلبان حمله سراسری خود را آغاز کردند. راه‌های ارتباطی قطع شد، مخابرات از کار افتاد، تلمبه‌خانه آب منفجر شد و شهر در عطش فرو رفت. روز بعد، ارتفاعات مشرف به پاوه سقوط کرد و مهاجمان تا باند هلی‌کوپتر و مرکز شهر پیشروی کردند.

بامداد ۲۵ مرداد، بیمارستان پاوه به دست ضدانقلاب افتاد و بیش از ۶۰ بیمار و پاسدار مجروح به طرز فجیعی قتل‌عام شدند. روایت‌ها می‌گویند حتی کادر درمانی را با موزائیک سر بریدند؛ لکه‌ای ننگین که تا ابد بر پیشانی دشمنان این ملت باقی ماند.

ورود چمران و وصالی

در همان ساعات، دکتر مصطفی چمران معاون نخست‌وزیر و تیمسار فلاحی فرمانده نیروی زمینی به همراه شهید آیت شعبانی با بالگرد وارد پاوه شدند. چند گلوله به بالگردشان اصابت کرد اما فرود آمدند و خود را به مدافعان خسته شهر رساندند. هم‌زمان گروه «دستمال سرخ‌ها» به فرماندهی شهید اصغر وصالی از مریوان به پاوه شتافتند و در پاسگاه ژاندارمری مستقر شدند.

روایت شکست حصر پاوه و فرمانی که تاریخ انقلاب را دگرگون کرد

چمران بعدها در خاطراتش از خانه پاسداران می‌نویسد: «چه منظره‌ای داشت آن خانه؛ صحرای محشر بود. زنان و مردان کُرد مؤمن در استغاثه بودند. دختر پرستاری را آوردند که پهلویش هدف گلوله قرار گرفته بود، خون لباس سفیدش را گلگون کرده بود…»

شب‌های خونین مقاومت

۲۶ مرداد، روز قدس بود و پاوه در خون می‌غلتید. هلی‌کوپتری که برای تخلیه مجروحان آمده بود، هنگام اوج‌گیری هدف گلوله قرار گرفت و سقوط کرد. اجساد خلبانان و سرنشینان در میان آوار پراکنده شد. در این شرایط تنها دو نقطه در دست مدافعان باقی مانده بود: پاسگاه ژاندارمری و مقر پاسداران.

از ۶۰ پاسدار غیرمحلی تنها ۱۶ نفر زنده مانده بودند؛ آن هم بیشترشان زخمی و بی‌رمق. آب و غذا قطع شده بود، مهمات به پایان رسیده بود و تنها راه باقی‌مانده شهادت بود. چمران این شب را «شب قدر مقاومت» نامید: «چه شبی بود؛ این شب قدر؛ این شب مقاومت؛ این شب تعیین کننده سرنوشت! دل به شهادت بسته بودم؛ با زمین و آسمان، وداع کرده بودم و فقط تصمیم داشتم که در آخرین معرکه زندگی، آن چنان ضرب شستی به دشمن نشان دهم که هر وقت اصحاب کفر و نفاق، آن را به یاد بیاورند، بر خود بلرزند.»

فرمانی که تاریخ را تغییر داد

صبح ۲۷ مرداد در حالی‌که امیدی برای نجات باقی نمانده بود، ناگهان پیامی از سوی امام خمینی (ره) صادر شد که مسیر تاریخ را دگرگون ساخت:

«بسم الله الرحمن الرحیم

روایت شکست حصر پاوه و فرمانی که تاریخ انقلاب را دگرگون کرد

از اطراف ایران گروه‌های مختلف ارتش و پاسداران و مردم غیرتمند تقاضا کرده‌اند که من دستور بدهم به سوی پاوه رفته، غائله را ختم کنند. من از آنان تشکر می‌کنم و به دولت و ارتش و ژاندارمری اخطار می‌کنم، اگر با توپ‌ها و تانک‌ها و قوای مجهز تا ۲۴ ساعت دیگر حرکت به سوی پاوه نشود، من همه را مسئول می دانم. من به عنوان ریاست کل قوا به رئیس ستاد ارتش دستور می‌دهم که بی انتظار دستور دیگر و بدون فوت وقت با تمام تجهیزات به سوی پاوه حرکت کند و به دولت دستور می‌دهم وسایل حرکت پاسداران را فوراً فراهم کند. تا دستور ثانوی، من مسئول این کشتار وحشیانه را قوای انتظامی می دانم و در صورتیکه تخلف از این دستور نمایند با آنان عمل انقلابی می‌کنم. مکرر از منطقه اطلاع می‌دهند که دولت و ارتش کاری انجام نداده‌اند. من اگر تا ۲۴ ساعت دیگر عمل مثبت انجام نگیرد، سران ارتش و ژاندارمری را مسئول می دانم.

والسلام روح الله الموسوی الخمینی»

این فرمان قاطع همچون روحی تازه در کالبد مدافعان دمیده شد و هم‌زمان لرزه بر اندام مهاجمان انداخت.

از تدافعی تا تهاجمی

شهید چمران فرمانده پاسداران مستقر در پاوه روایت می‌کند که: «تا آن لحظه که فرمان تاریخی امام صادر شد، ما حالت تدافعی داشتیم؛ اما بعد از فرمان منقلب کننده امام، دیگر جای سکوت و تماشا نبود؛ وقت حرکت و قاطعیت و شجاعت بود.

آنجا بود که یک گروه پنج نفری از پاسداران را به فرماندهی اصغر وصالی و چند نفر از اکراد، با یک آرپی جی مأمور کردم که به بالای بزرگ‌ترین کوه‌های مسلط بر پاوه بروند و این پایگاه را از دست دشمن خلاص کنند. به خدا سوگند! این جوانان آن چنان عاشق و شیفته شهادت پیش می‌رفتند که برای خود من غیر قابل تصور بود. از روی لبه کوه، تمام قد، با قد برافراشته می‌دویدند. دشمن می‌توانست بایستد و همه آنها را بر خاک بریزد؛ زیرا سنگری محکم، قلعه‌ای محکم بر بالای کوه داشت؛ ولی فرمان امام، آن چنان تحولی به وجود آورده بود، آن چنان ایمانی در دل جوانان ما ایجاد کرده بود و آن چنان خوف و وحشتی در دل دشمن انداخته بود که دشمن می‌گریخت و دستان ما به سهولت به سوی آنان حمله می‌کردند؛ بالاخره این قله بلند را به سادگی و به سهولت به زیر سلطه خویش در آوردند.

سه گروه، هر گروه پنج نفر از دوستان خود را تجهیز کردیم و آنها از سه طرف به سمت فرودگاه حمله کردند. به آنها گفته بودم که بعد از تصرف فرودگاه، تا تپه اول پیش بروند و در بالای تپه مستقر شوند. آنها تپه اول را تسخیر کردند و به تعقیب دشمن پرداختند؛ تپه دوم را نیز به تصرف در آوردند و به تپه سوم رسیدند؛ تپه سوم را نیز تسخیر کردند. همان بیمارستان مخوف را بدون هیچ تلفات و خسارتی، به تصرف خویش در آوردند و دشمن از هر طرف فرار و شهر را تخلیه کرد.»

روایت شکست حصر پاوه و فرمانی که تاریخ انقلاب را دگرگون کرد

با عقب‌نشینی مهاجمان، عمق فجایع آنان آشکار شد. اجساد قطعه‌قطعه‌شده، خانه‌های غارت‌شده و خون‌های ریخته‌شده سندی شد بر جنایتی که تاریخ هرگز از یاد نخواهد برد. ماموستا ملاقادر قادری که خود در میان مدافعان بود، سال‌ها بعد روایت کرد که مردم روزه‌دار چگونه در برابر دشمن ایستادند.

نقطه عطف کردستان

با رسیدن نخستین یگان‌های ارتش و سپاه به منطقه، ورق به‌طور کامل برگشت. ضدانقلاب که تا دیروز در آستانه جشن پیروزی بود، فراری شد و پاوه بار دیگر آزاد شد.

این حماسه نه‌تنها غرب کشور بلکه سراسر ایران را بیدار کرد. از آن پس هرگاه سخن از وحدت ملی و اقتدار انقلاب اسلامی به میان می‌آید، نام پاوه همچون دژی استوار می‌درخشد؛ شهری که با خون پاسداران و مردم مؤمنش سند سرسپردگی کردها به انقلاب شد و توطئه «کردستان مستقل» را برای همیشه نقش بر آب کرد.

پاوه، تنها یک شهر نیست؛ نمادی است از اینکه خون شهیدان چگونه می‌تواند سرنوشت یک ملت را تغییر دهد. فرمان قاطع امام، ایثار پاسداران و حضور مردم غیور، الگویی ماندگار شد برای همه نسل‌ها که اگر ایستادگی کنند، هیچ توطئه‌ای—even اگر پشتوانه قدرت‌های جهانی را داشته باشد—نمی‌تواند این خاک را تجزیه کند.

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه از لینک سایر وبسایت ها و یا وبسایت خود در دیدگاه استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه در دیدگاه خود از شماره تماس، ایمیل و آیدی تلگرام استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  • چنانچه دیدگاهی بی ارتباط با موضوع آموزش مطرح شود تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهار × 4 =

مطالعه بیشتر