
لطفاً خودتان را معرفی کنید و از روز حمله رژیم صهیونیستی به مرکزی در نزدیکی پایگاه خودتان بگویید؟ من میرمحمد شاکر هستم تکنسین اورژانس پایگاه اورژانس 115 کرج که باید بگویم روز حمله دشمن صهیونیستی به مرکزی نزدیک پایگاه ما واقعا این اتفاق و آن مأموریت برای من غیرقابل باور بود. آن روز به همراه سه نفر از همکارانم شیفت بودیم و با شنیدن صدای مهیب سه انفجار که گویی کاملا نزدیک ما بود در لحظه بیاراده فقط روی زمین دراز کشیدیم. ما بعد از چند ثانیه میدانستیم حملهای شدید در نزدیکی ما رخ داده و حتماً چنین حمله ای مصدومان و مجروحان زیادی هم خواهد داشت. تنها کاری که کردیم این بود که به سرعت تجهیزات کافی برداشتیم و علاوه بر آمبولانس من به اتفاق همکارم که شیفت کاریش تمام شده بود اما با ما همراه شد با موتورولانس به سمت محل حمله حرکت کردیم. خیایانی که در نزدیکی محل حمله بود پر از آوار ساختمانها، سنگ و آجر و شیشه و… ناشی از انفجار بود و مردم حاضر در محل این موانع را برای باز شدن راه آمبولانس برمی داشتند که ما بتوانیم به محله حادثه برویم.
واقعا آن روز تجربهای بسیار تلخ و دردناک برایم بود. آن صداهایی که هر لحظه بهم میگفتند آقا یکی اینجا مصدوم شده و خونریزی داره، یا یکی دیگر میگفت آقا یکی اینجا حالش خوب نیست، و بعدی فریاد میزد آقا یکی اینجا خونریزی داره همه این صداها هنوز توی گوشم زنگ میزند. آن لحظات فقط توان و قدرت و سرعتم چندین برابر شده بود تا بتوانم بیشتر کمک کنم. با وجود اینکه شرایط و فضا کاملاً ناامن بود ولی همکارانم در اورژانس واقعا انگار خطر را نمیدیدند و فقط به فکر نجات جان مصدومان و هموطنان خود بودند. من هم آن روز در کنار دهها نیروی اورژانس حاضر در صحنه تنها به وظیفه خودم عمل کردم و از این کارم آرامش قلبی و درونی دارم که در لحظهای که باید در صحنه میبودم، حضور داشتم و به کشورم و مردم کشورم خدمت کردم.
چه چیزی باعت میشود شما به دل حادثه بروید و آن لحظه فقط به فکر نجات دادن انسانها باشید؟ من و همکارانم که در اورژانس مشغول هستیم با این روحیه خاص بزرگ شدیم و کمک و امداد رسانی را بخشی از زندگی و وجود خود میدانیم. شاید هر کسی در آن شرایط، احساس ترس و مراقبت از خود غریزی داشته باشد و این عجیب نیست ولی به سبب کاری که انجام میدهیم این احساس باید در ما کمتر باشد و یا اینکه کنترل شده باشد وگرنه نمیتوان این کار را ادامه داد و واقعا در آن لحظات تنها به کمک کردن به هموطنانم فکر میکردم.
نظرات کاربران